سرزمين مادري
 
نويسندگان
مطالب تصادفی
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 6
دیروز : 2
افراد آنلاین : 1
همه : 1049
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
چت باکس

محو در نگاه خواب ياسمن

غنوده در بستر مظلومانه خويش

در كشاكش با فرشتگان دنياي پاك كودكي اش

آتش باغ را به نظاره نشسته

تاب درختان تاب شده

و شبنمي نمانده در جاي خويش

ياسمن ارغواني اين دشت .

در بلوغ ستاره تو ، چه كلامهاي تلخي برايت خواهم گفت

و خويش خواهي خواند شعري از شبگرد غم ها

گاه و بيگاه ، تاب درختان فرياد مدد خواهي اش  را به گوش فلك ،

كاش مي رسانيد

كاش درد مبهم و بغض آلود علف را

زاغچه اي مي فهميد ،

تا برساند باغبان مست و دلير را

دوباره در شبانگاه تحمل آفت زده ، در بستر مرواريدي شما

به تن خفته ات بوسه مي زنم

و دل در گرو حقيقتي شيرين خواهم سپرد

تا طي گردد ظلمت شب ها

تا محو گردد ديو خصم آلود غم ها

بخواب ياسمن زيبا


ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ آذر ۱۴۰۰ ] [ ۰۷:۴۷:۵۵ ] [ امين ]

چه جاودانه مي سرودي خروار خروار نياز و خواهش را

چه هنرمندانه معمار،بودي ، حس بودن را

خواستن را ، و خداي پاك را

بارها در مصرعي به تكرار شگفت زده و اشك ريز ، هر دم سلامت كرده ام

استاد . . .

بعد از تو هر چه بيابان مي بينم ، سراسر مه گرفته

و هر چه قريه كه گذشتم چراغش خاموش است

و چه رسوا ، بي ترديد ديگر تازيان مي زنند عشق را زير هر چراغ خيابان

و تير مي زنند پويان و محمد و علي را.

هميشه اشك ريخته ام ،

هرگز كسي اينگونه به كشتن خود برنخواست

كه من به زندگي نشسته ام

و چه جاويدان نمودي زنداني ستمگري كه هرگز به آواز زنجيرش ، خو نخواهد گرفت

متبرك باد نام تو!...


ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ آذر ۱۴۰۰ ] [ ۰۷:۴۶:۰۲ ] [ امين ]
[ ۱ ]
.: Weblog Themes By ratablog :.

درباره وبلاگ

پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
نظرسنجی
     نتیجه
لینک های تبادلی
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
قرآن آنلاين