سرزمين مادري
 
نويسندگان
مطالب تصادفی
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : 1
دیروز : 32
افراد آنلاین : 1
همه : 1076
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
چت باکس

چه جاودانه مي سرودي خروار خروار نياز و خواهش را

چه هنرمندانه معمار،بودي ، حس بودن را

خواستن را ، و خداي پاك را

بارها در مصرعي به تكرار شگفت زده و اشك ريز ، هر دم سلامت كرده ام

استاد . . .

بعد از تو هر چه بيابان مي بينم ، سراسر مه گرفته

و هر چه قريه كه گذشتم چراغش خاموش است

و چه رسوا ، بي ترديد ديگر تازيان مي زنند عشق را زير هر چراغ خيابان

و تير مي زنند پويان و محمد و علي را.

هميشه اشك ريخته ام ،

هرگز كسي اينگونه به كشتن خود برنخواست

كه من به زندگي نشسته ام

و چه جاويدان نمودي زنداني ستمگري كه هرگز به آواز زنجيرش ، خو نخواهد گرفت

متبرك باد نام تو!...


ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ آذر ۱۴۰۰ ] [ ۰۷:۴۶:۰۲ ] [ امين ]

دارم از چشمان تو اميد ياريها هنوز

گر چه هستم همنشين با بي قراريها هنوز

 

با وجود آنكه از چشم تو افتادم جو اشك

مي كنم اندر غم هجر تو زاريها هنوز

 

ديدگان را حلقه بر در مي نمايم حلقه وار

دلخوشم با لذت چشم انتطاريها هنوز

 

بخت من خواب است و اميد لطف بيدارست

ديده عادت كرده بر شب زنده داريها هنوز

 

شب شد و سيمرغي سكوتم را شكست

ناوك چشمان تو شيرين زبانيها هنوز

 

يار با اغيار يار است و دل خوش باورم

دارد از آن با وفا اميد ياريها هنوز

 

نيست اميد وفايي ز غم هجران من

گر چه هستي زنده است با اميدواريها هنوز

 


ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۲۸ تير ۱۴۰۰ ] [ ۱۰:۳۸:۱۶ ] [ امين ]
[ ۱ ]
.: Weblog Themes By ratablog :.

درباره وبلاگ

پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
قرآن آنلاين