سرزمين مادري | ||
|
چه دلتنگم غرورم را شكستند غريبانه سكوتم را شكستند اميدم را بريدند اي دريغا چكيد اشك و سبويم را شكستند نشستم سر به زانو ديده پنهان يتيمانه وجودم را شكستند پناهم شب غروب بي كسي ها ستم كردند وجودم را شكستند به پا كردم نمازي تا بگريم مناجات قنوتم را شكستند
امتیاز:
بازدید:
[ ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ ] [ ۰۲:۱۶:۵۹ ] [ امين ]
{COMMENTS}
|
|
[ ساخت وبلاگ :ratablog.com ] |